♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ آدم یک وقت هایی خودش را برای همیشه جا میگذارد مثلا روی پله های کثیف محل کاری که محترمانه اخراج شده نیمکت های چوبی سبز رنگ یک کافه رو به روی ویترین مغازه ای توی قیطریه کوچکترین کلاس دانشکده خیابانی که آخرین خداحافظی هایش را کرده کوچه ای که هفت تا سیزده سالگی اش را در آن بزرگ شده، پنجره ی خانه ی دختری که اولین عشقش را مال خودش کرده و بعد از آن هر وقت که از آنجا می گذرد، با دیدن ِخودِ تنهای خسته اش، دهانش تلخ می شود و بغض از گلویش بالا می آید آدم یک وقت هایی یک جاهایی خودش را جا میگذارد آن نیمه از خودش را که در مقابل فراموشی مقاوت می کند،می اندازد همان گوشه کنار و برای همیشه می رود
زیر بارون اگر دختری رو سوار کردید بجای شماره به او امنیت بدهید اورا به مقصد مورد نظرش برسانید نه مقصد مورد نظرتان بگذارید وقتی زن ایرانی,مرد ایرانی را در کوچه ای خلوت میبیند احساس امنیت کند :نه احساس ترس بیایید فارغ از جنسیت کمی هم مرد باشیم ❤❤❤❤❤ شما نمیدونید دختری که ساده تیپ میزنه و ساده آرایش میکنه چه پدری از دل آدم درمیاره ❤❤❤❤❤
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * روزها از پی هم میگذشت پاییز برای من هر لحظه دلگیرتر می شد از اون روزی که اونطور باهام برخورد کرد سعی کردم زیاد جلو چشمش نباشم تا یه خورده آروم بگیره جلو پنجره اتاقش و تو کوچه و در خونشون که نمی تونستم برم اما چند دفه رفتم تو کوچه ای که مدرسش بود پشت انبوهی از درخت های کاج قایم میشدم و رفتنش رو تماشا میکردم هر وقت که می دیدمش دل بیقرارم مثل یه توپ پر باد خودشو به قفسه سینم می کوبید اگه یه روز نمی دیدمش تا روز بعد کلافه و بیتاب بودم تصمیم گرفتم براش نامه بنویسم ذوق عجیبی داشتم و سر از پا نمیشناختم برگی از دفترم کندم اولین بارم بود داشتم نامه مینوشتم اون هم برای کسی که دوستش داشتم گیج بودم و نمیدونستم چی بنویسم چند خط نوشتم اما خط خطیش کردم بازم یه برگ دیگه کندم خیلی ساده و صادقانه توش نوشتم از همون اول که دیدمش دلمو بهش دادم دیگه هم پسش نمیگیرم ازش خواستم یکم با دلم راه بیاد یه سری حرفای قشنگ هم نوشتم که شاید فرجی بشه و دلش به رحم بیاد گل سرخی از باغچه خونه دور از چشم مادرم کندم و پیش به سوی کوچه کاج ها از در مدرسه که اومد بیرون دیدمش ولی صبر کردم تا اطرافش یه خورده خلوت بشه و کوچه کاج هارو رد کنه دست و پام می لرزید هیجان کل وجودمو گرفته بود نفس عمیقی کشیدم و خودمو از پشت درخت غول پیکر کشیدم بیرون داشت نزدیک میشد خدایا کمکم کن بهم که رسید سلام کردم ولی اون بی توجه از کنارم گذشت پشت سرش آروم راه میرفتم جواب سلام واجبه ها، با تو هستم خانم با عصبانیت روشو کرد سمتم
♦♦---------------♦♦ کوچه ای را بود نامش معرفت مردمانش با مرام از هر جهت سیل آمد کوچه را ویرانه کرد مردمش را با جهان بیگانه کرد هر چه در آن کوی بود از معرفت شست و با خود برد سیل بی صفت از تمام کوچه تنها یک نفر خانه اش ماند و خودش جست از خطر رسم و راه نیک هرجا بود و هست از نهاد مردم آن کوچه است چونکه در اندیشه ام اینگونه ای حتم دارم بچه ی آن کوچه ای
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ توی محله مون خونه ای قدیمی بود صاحب اش یه پیر مرد بود که چند سالی میشد فوت کرده بود بچه هاش همه خارج از کشور زندگی میکردند واسه همین خونه خالی مونده بود بچه های محل اسم خونه رو گذاشته بودن متروکه ارواح چو افتاده بود که روح پیرمرده تو خونه سرگردونه، هیچ بچه کوچیکی جرعت رفتن به سمت اون خونه رو نداشت صبح که داشتم میرفتم مدرسه تو کوچه ای که متروکه ارواح بود یه صداهایی می اومد نزدیک خونه که شدم فهمیدم صدا از اونجاست، صداهایی مثل خنده و جیغ و داد و کوبیدن قابلمه روی زمین. از تعجب تمام شاخک های مغزم فعال شدن، یعنی کی اونجاست دلم میخواست از دیوار برم بالا و نگاهی به حیاط خونه بندازم ولی امتحانش به دیر رسیدن نمی ارزید ایندفعه اگه دیر میرسیدم اخراج رو شاخم بود پس بیخیالش شدمو با سرعت به طرف مدرسه رفتم. تو تمام مدت فکرم پیش متروکه و صداهاش بود نتونستم به سامان و امین بگم چون ممکن بود بگن خیالاتی شدی یا مسخره ام کنند و پیش خودشون بگن اردلان ترسید که نرفت تو خونه ببینه چه خبره اما یه چیزی مثل کرم تو وجودم وول میخورد باید حتما اسرار اون خونه رو کشف میکردم ادامه دارد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ پنجره | قسمت اول ◄
کاش کوچه ای نبود، کاش خانه در نداشت کاش غربت مرا هیچ کس خبر نداشت کاشکی فدک نبود، حرمت نمک نبود کاش این زمین شوم از فدک اثر نداشت کاش هیچ مادری وقت راه رفتنش دست روی شانه ی خسته ی پسر نداشت قبل از اینکه کوچه ها راه مادر مرا سد کنند، مادرم، دست بر کمر نداشت هرچه ناله می زدم مادر مرا نزن بی مروّتِ زبون، باز دست بر نداشت ریشه ی مرا زدند ساقه ام شکسته شد دشمن پلید ما کاشکی تبر نداشت وای مادرم شبی سر نهاد بر زمین چادری به سر کشید سر ز خواب بر نداشت ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ [audio mp3="/uploads/2016/02/Karimi-Shab1Fatemieh21393Alhadi05.mp3"][/audio] مداحی کاش کوچه ای نبود، کاش خانه در نداشت با صدای حاج محمود کریمی لینک مستقیم دانلود ◄ ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ شاعر : محسن ناصحی
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم